آرادآراد، تا این لحظه: 14 سال و 8 ماه و 1 روز سن داره

آراد عشق بابا و مامان

آراد يكي يه دونه من

سلام به گل پسرمن عزيزدردونه من عشق من فدات بشه خاله امروز روز بسيار مهمي براي آراد منه عمو مهران بعد از 15سال به ايران مياد و همگي خوشحال هستند آراد من عموش و ميبينه و ازش سوغاتي مي گيره اراد خاله ديروز كه رفتم جمهوري براي ارين خريد كنم برات يك گرمكن زيبا خريدم اميدوارم ازش خوشت بياد و مباركت باشه.فدات بشم فداي چشاي خوشگلت دلتنگتم عمو كه رفت بيا پيشم. ...
10 آبان 1391

خاله جان دلتنگتم

سلام به آراد عزيزم خوشگلم نازم شيرين زبونم خاله جان عزيزم مونسم اين روزها درگير خونه عوض كردن هستيد و خاله خوشحاله كه به خونه قشنگتر و بزرگتري در محله خوب اهواز رفتيد خاله برات ارزوي بهترينها رو داره وقتي مامانت از كارهات تعريف ميكنه اشكم درمياد اخه بين من و تو فرسنگها راهه و من تحمل دوريت و ندارم ميدونم اين روزها مامان و بابات خيلي كار دارند عوض كردن خونه آمدن عمو مهران از آلمان براي همين نمي تونند تو رو بيارند تهران تا آرين و ببيني. گلم خوشگلم انشالاه به زودي همديگرو مي بينيم و تورو غرق بوسه ميكنم.
29 مهر 1391

خاطرات خاله

سلام آرادجان عزيزخاله خاله جان عزيزم قربونت برم چندماهي ميشه كه نديدمت  دلم برات يك ذره شده مامان ميگه شيرين زبون شدي حرفاي قشنگ ميزني و قدكشيدي امروز با مامان كبري كه حرف زدم و كارهاي شيرين تور بهم گفت چشام پراشك شد آخه خاله خيلي خيلي دوست داره امروز صدات و شنيدم داشتي صبحانه مي خوردي با دهن پر بامن حرف زدي مثل هميشه گفتي ابجي مريم برام قطار خريدي؟ قربون چشات بشم برات همه چيز ميخرم توعشق خاله اي با اون شيرين زبونيهات.
25 مهر 1391
1